آجیل مشکل گشا |فصل ۲ | اپیزود ۶
این اپیزود رو در آخرین لحظات سال ۹۹ ضبط می کنم. یادآوری بر تمام شدن یک چرخه و شروع یک دوره جدید. شاید زیبایی زندگی به همین فناپذیر بودنشه. هیچ چیز ابدی نیست نه غم هاش و نه شادی هاش. این اپیزود رو تقدیم می کنم به همه کسایی که خسته از تلاش همیشگی هستند و شاید جلوی خودشون یک دیوار می بینن. کسانی که شاید احساس کنن در یک دور باطل دارن دست و پا می زنن. این تجربه همه ما در مقاطعی از زندگیمون هست. امیدوارم مطالب این اپیزود کارگشا باشه.
این پادکست رو میتونید در تمامی اپلیکیشن های پادکست پیدا کنید. امسال تعهدم به شما و خودم اینه که کاهی یک اپیزود منتشر کنم. همراهم باشید…
تا به حال دسته پرندگان در حال پرواز رو به دقت تماشا کردید؟ وقتی صدها شاید هزاران پرنده با یک نظم خاص در آسمان در حال پرواز هستند؟ یا گروه بزرگی از ماهیان که در عمق اقیانوس به طرزی شگفتانگیر در کنار هم در حال حرکت هستند؟ اینها مثال هایی از پدیدهای به نام خودسازماندهی هستند که شاخهای از نظریه پیچیدگی است. هیچیک از دو مثال بالا توسط یک رهبر یا عقل کل برنامهریزی و هدایت نمیشوند و این رفتار پیچیده حاصل قوانینی ساده است که به گروه این امکان را میدهد که از خود رفتاری پیچیده به نمایش بگذارد که به آن امکان ادامه حیات میده.
موضوعی که در این اپیزود میخوام باهاتون به اشتراک بگذارم ممکنه در نگاه اول کمی عجیب و غیر منطقی به نظر برسه. با اینکه برای خودم کاملاً کاربردی و تکرارپذیر بوده سعی کردم با نگاهی عمیق تر و علمی تر بهش نگاه کنم تا برای ذهنهای دیرباور هم راهکاری ارائه داده باشم. ابزاری برای باز کردن گرههای زندگی معرفی خواهم کرد که حاصل تجربه شخصی خودم هست و برای آماده سازی این اپیزود سراغ دلیل احتمالی منطقی و علمی پشتش رفتم و نتایج تحقیقم رو براتون تعریف میکنم.
ما در دنیای پیچیده زندگی می کنیم. منظورم از پیچیدگی شرایط دنیایی است که در عین انسجام، بسیار غنی و متنوع است و این درک ساده و مکانیکی از آن را غیر ممکن میکنه! امکان درک بخشهایی از این جهان به روشهای ساده و خطی وجود داره ولی درک تمامیت پدیدههای بزرگتره که با ظرافت در هم تنیده هستند فقط از طریق اصول و الگوها و نه در بررسی جزئیات میسره. این پیچیدگی حاصل تغییرات تکنولوژیک، اقلیمی، اجتماعی و سیاسی است که این روزها همه مون در حال تجربه کردنش هستیم. قبلا ما توانیم این را داشتیم که برای بازههای بلندمدت تری برنامه ریزی کنیم و این برنامه ریزی و طراحی اقدام ها ساده و قابل پیاده سازی و پیگیری بود. این روزها با سیستم های اجتماعی، فرهنگی و سازمانی سروکار داریم که روابط علی و معلولی خطی ندارند بلکه در اکثر اوقات روابط علی چرخشی بین اجزا زندگی ما بر قراره. این یعنی علت و معلول روی هم دیگه همزمان اثر می گذارند و به هم وابسته هستند. همینطور عوامل متعددی از لایه های مختلف در یک رویداد زندگی دخیل هستند که به صورت شبکه ای در هم تنیده به هم متصل هستند و روی هم تاثیرگذار. یک رویداد واقعی در در یک پارک طبیعی آمریکا مثال خوبی از این در هم تنیدگی و پیچیدگی هست.
پارک یلواستون در آمریکا دچار تغییرات جغرافیای زیادی شده بود و تعداد زیادی از گونه های گیاهیاش رو از دست داده بود. بعد از تحقیقات مختلف مسئولین تصمیم می گیرن که تعدادی کمی گرگ را بعد از ۷۰ سال به منطقه برگردوند. به طرز غیر منتظرهای بعد از شش ماه متوجه شدند که گیاهان شروع به رشد کردند و بعد از ۶ سال تغییرات شگرفی در کل منطقه ایجاد شد. با اومدن گرگها تعدا گوزنها کم شد و با کم شدن تعداد گوزن ها درخت ها رشد کردند و باعث برگشتن پرندهها شدند. سمورهای آبی شروع کردن سد درست کردن و این باعث شد که گونه های جانوری آبزی برگردند و اونا با خودشون خزندگان را آوردند. گرگها همینطور کایوتی ها رو کشتن که باعث شد خرگوش ها برگردند با آمدن خرگوش ها عقاب ها و کلاغ ها آمدند. این تغییر کوچیک تمام اکوسیستم منطقه را عوض کرد. چون گوزن ها بخاطر حضور گرگ ها جاهای خاصی ظاهر نمیشدن این باعث شد که کناره رودخانه گیاه رشد بکنه و خاک فرسایی اتفاق نیفتد و این مسیر رودخانه را هم تغییر داد. این مثالی بود از پیچیدگی و در هم تنیدگی روابط درون یک اکوسیستم. زندگی ما هم در درون یک سیستم ارگانیک و زنده در حال جریان هست و درک این سیستم به ما کمک می کنه برنامه زندگیمون رو با رویکردی متفاوت طراحی کنیم.
تفکر ساده پیشین و ابزارهای حل مسئله که ما در مدرسه و دانشگاه آموزش دادن دیگه در این دنیای جدید کارا نیست. به همین دلیل نیاز به پارادایم ها اصول و ابزارهایی جدیدی داریم که به ما کمک می کنند که این جهان و اتفاقات زندگیمون را درک کنیم و اقدامات کارا و اثربخش را در زمان مقتضی طراحی کنیم.
خوب بریم سراغ تکنیک کاربردی که میتونید در زندگیتون ازش استفاده کنید. تا حالا چند بار شده احساس کردید که در یک موقعیتی گرفتارید و هر کاری که میکنید گره کار باز نمیشه؟ مثلا قدم بعدی کار به یک عامل بیرونی بستگی داره که تحت کنترل شما نیست؟ شاید اصلاً کار زیادی از دستتون بر نیاد؟!
در این مواقع من از یک اصل من در آوردی استفاده می کنم که اسمش رو گذاشتم «آجیل مشکل گشا» که به سادگی میگه: وقتی که در یک بخش از زندگی گره وجود دارد و علی رغم هر کاری که انجام دادیم گره باز نشده، به جای دیگری زندگی فکر کنید که منتظر اقدام شماست، جایی که کاری از دستمون بر میاد و اقداممون میتونه تاثیر گذار باشه. این جای دومی که درش دست به اقدام میزنیم لزوماً ربطی به اون گره موجود اولیه نداره. حالا چه اتفاقی میوفته وقتی که در حوزه دیگه دست به اقدام میزنیم؟ یه جورایی معادله موقعیت زندگیمون عوض میشه، تعادل انرژی رو تغییر میدیم و این به نوبه خودش چرخه جدیدی را فعال تغییر می کند که این باعث میشه موقعیت باز بشه و در گره کار ما گشایش بشه. نکته اساسی در این راهکار اینه که نیازی نیست تحلیل کنیم که در کدام حوزه و چه کاری باید انجام بدیم. هر جایی که کاری از دستمون بر میاد دست به کار بشیم. یکی از پیشنهادهایی که کارشناسان علمی پیچیدگی میدن این است که وظیفه ما جواب دادن به سوال ها نیست چون جواب قطعی برای سوالها وجود نداره، بلکه پیدا کردن سوال های بهتری هست که به ما کمک میکنه الگوهای جدید که هر روز در حال پدیدار شدن هست رو شناسایی کنیم و براساس اون ها اقدامهای کوتاه مدت بعدی رو طراحی کنیم و این روند رو پیوسته ادامه بدیم. میدونید تعبیر تفکر سیستمی پشت این تکنیک چیه؟ «وقتی که علت و معلول به همدیگر وابسته هستند برای حل یک مسئله یا یک چالش روی بخش های دیگه توجه و تمرکز کنید».
این اصل از یک پارادایم و علم جدید به اسم complexity science یا علم پیچیدگی میاد. تئوری پیچیدگی با سیستم هایی سروکار دارد که ساختار پیچیدهای در فضای یا زمان دارد و به سختی میشه قوانین ساده و قطعی در اونها پیدا کرد. جا داره اینجا واژه سیستم رو هم تعریف کنم. در زمینهی موضوع امروز سیستم به گروهی از اجزاء گفته میشه که به هم وابستگی دارن و برای یک هدف مشترک در ارتباط هستند. مثل یک خانواده، یک تیم یا طبیعت و در نهایت خود ما به عنوان یک انسان که ابعاد و لایه های مختلفی داریم. تفکر پشت اصل آجیل مشکل گشا حاصل درک ارتباطات شبکهای موجود در زندگی ماست. همه اتفاقات به صورتهای مختلف به هم دیگه وصل هستند و بر هم تاثیرگذار. تفکر سیستمی که زادگاه علم پیچیدگی هست هم به هستی و پدیدهها یه نگاه کل نگر و جامع دارد. به این معنی که به جا اینکه به پدیده ها رو به اجزا قابل درک تقسیم کنه تا کل رو درک کنه هر ماهیتی را در تمامیتش نگاه میکنه و به دنبال ترکیب اجزا هست تا تجزیهشون. زندگی ما هم یک سیستم است که اجزایش رو نمیشه به صورت ایزوله و جدا از هم بررسی کرد. همه چیز به همه چیز ربط داره و فقط به دلیل پیچیدگی روابط ما توانایی درک این تمامیت رو نداریم.
گفتم اگر یه جا گیر کردیم بریم یه جا دیگه رو پیدا کنیم و اونجا یه کاری کنیم. یکی دیگه از اینجاها که بهش میشه نگاه کنیم و بدون وابستگی به عوامل بیرونی در اون عامل باشیم درون خودمون هست. ما عادت داریم موقعی که به دردسر می افتیم دنبال یک چیزی بیرون خودمون می گردیم تا تغییرش بدیم و شرایط نامطلوب رو عوض کنیم. البته که دست به اقدام زدن و عامل بودن در زندگی مهمه ولی مهم تر از اون نقطه شروع این حرکته. اگر قبل از دست به اقدام زدن کمی تامل کنیم و به دنبال درک ماهیت تجربه مون باشیم اقدام بیرونیمون بسیار موثرتر خواهد بود. اگر یادتون باشه در اپیزود واقعیت کوانتومی گفتیم که دید و نقطه نظر مشاهدهگر یعنی اونطوری که ما دنیا رو میبینیم و درک می کنیم روی واقعیت تاثیر میگذاره و شاید پر بیراه نباشه اگر بگیم وضعیت درونی ما واقعیتی که تجربه می کنیم رو تغییر میده. نگاه ما رحمی است که از درون آن دنیای ما در حال متولد شدن است. تمرین تامل و مراقبه روی اون چیزی که در زندگیمون در حال رخ دادن و خلق شدن هست کمک می کنه سر نخهای خوبی برای قدم های بعدی بهتر پیدا کنیم.
دو تا سوال رو از یک دوره آنلاین از دانشگاه ام آی تی به اسم Theory U یاد گرفتم که به درک عمیق تر خودمون کمک می کنه. سوال اول اینه که چه چیزی در زندگی شما در حال پایانه؟ چی چیزی داره میمیره؟ و در مقابلش چه چیزی در حال متولد شدنه. این سوال ها دارن ما رو دعوت میکنن که به آینده ای که در حال پدیدار شدنه سرک بکشیم و به جای گیر کردن در الگوی های قدیمی سعی در درک جهانی داشته باشیم که امکان خلق شدن داره. بیاید همین الان کمی روی این دو سوال مراقبه کنیم. اگر جایی هستید که قلم و کاغذ در اختیار دارید جواب این سوال ها رو یادداشت کنید و اگر نه یادداشت ذهنی بردارید. چه چیزی در زندگی شما در حال تموم شدنه و داره میمیره و چه چیزی داره متولد میشه؟ چی داره سعی میکنه جوونه بزنه؟ (موسیقی بکگراند)
و سوال دوم اینه اگر می تونستید یه کیهان کوچک، یک نسخه جمع و جور و کوتاه مدت از اون آینده رو الآن درست میکردید چه کاری باید انجام می دادید؟
Podcast: Play in new window | Download
Subscribe: RSS